برداشتهایی از کتاب«داستانهایی برای پدران ؛فرزندان و نوه ها» از پائولو کوئیلو
*من با دعا کردن برای همه ،دعاها و نیایش های خودم را به رازو نیازهای میلیونها نفری که در حال دعا برای شفای مریضهایشان هستند وصل میکنم. به این ترتیب با بر روی هم جمع شدن این صداها و استغاثه ها نزد خداوند بزرگ همه ایشان مورد رحمت الهی قرار خواهند گرفت
اما با جدا کردن ایشان آنها نیز نیرویشان را از دست داده و به هیچ جایی نخواهند رسید.
* مردم مقید که کاری مفید انجام میدهند از اینکه همانند مردمانی بی خاصیت با ایشان برخورد شود ، احساس نا راحتی نمی کنند اما افراد بی فایده و بی خاصیت همیشه خودشان را مهم جلوه داده و تمامی ناشایستگی و بی کفایتی خود را در پشت سر کفایت و اقتدار کاذب پنهان می کنند
*خداوند همانجایی است که اجازه ورود به آنجا را بدهند
*چند نفر از ما در زندگیمان شهامت پرسیدن این امر را داشته اند که:برای چه بایستی به این شکل رفتار کنم؟؟
*خداوند نزدیک ما میباشد به دور از نیایشهایی که انجام میدهیم