سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به صاحب دانش بگو عصایی از آهن و کفشی آهنین برگیرد و دانش را بجوید، تا آنکه عصا بشکند و کفشها پاره گردد . [داود علیه السلام]
از موج تا اوج
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 24096
بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
از موج تا اوج
آریایی

........... لوگوی خودم ...........
از موج تا اوج
............. بایگانی.............
سرگذشت گفت
پائولو کویئلو
عکس
دل نوشته
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387

........... دوستان من ...........
چشمهای وجودم
خدایا در کلبه دلم تکی

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • ملا نصرالدین همیشه اشتباه می‌کرد

  • نویسنده : آریایی:: 87/3/4:: 11:1 صبح

    ملا نصرالدین همیشه اشتباه می‌کرد

     متن حکایت
    ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم با نیرنگی? حماقت او را دست می‌انداختند. دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملا نصرالدین را آنطور دست می‌انداختند? ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند? سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می‌آید و هم دیگر دستت نمی‌اندازند. ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست? اما اگر سکه طلا را بردارم? دیگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن‌هایم. شما نمی‌دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده‌ام.

     

     


    نظرات شما ()

  • بریده هایی از روزنامه

  • نویسنده : آریایی:: 87/2/28:: 9:47 صبح

                                                  بریده هایی از روزنامه

     

    - پرگو و حراف فقط رازی را که نمیداند حفظ میکند          مثل آفریقایی

     

    -فقیر برای سیر کردن شکم خود در زحمت است و ثروتمند در معالجه معده سنگین          فرانکلین

     

    -روزها دفتر عمر شماست؛بهترین خاطراتتان را در آن بنویسید             هلن کلر

     

    -علت بدبختی و بیچارگی ما از دست دادن فرصتهایی است که صرف فکر کردن به خوشبختی و بد بختی میکنیم     برنارد شاو

     

     


    نظرات شما ()

  • ازدواج اما چگونه

  • نویسنده : آریایی:: 87/2/23:: 4:28 عصر

     

     

     

    ازدواج اما چگونه.....

     

    اشو : ازدواج وسیله ای است برای رهایی از ترس تغییر،ازدواج وسیله ایست تا پیوند را تثبیتت کنی.

     

    آرتور شوپنهارد: با مصلحت دیگران ازدواج کردن در جهنم زیستن است.

     

    فرانکلین: پیش از ازدواج چشمها را خوب باز کنید،بعد از ازدواج کمی ببندید.

     

    اسمایلز: یکسال بعد از ازدواج مرد و زن در پی زیبایی صورت یکدیگر نیستند؛هر دو توجه به خلق و رفتار هم دارند.

     

     

     

     

     

                                                                                

     

     

     


    نظرات شما ()

    <      1   2   3      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ