نامه عاشقانه(حتما بخونید)
محبت شدیدی که سابقا ابراز میکردم
دروغ وبی اساس بود و در حقیقت نفرت به تو
روز به روز زیادتر میشود و هرچه بیشتر ترا میشناسم
پستی و وقاحت تو بیشتر در نظرم آشکار میگردد
در قلب خود احساس میکنم که ناچارباید
از تو دور باشم و هیچگاه فکر نکرده بودم که
شریک زندگی تو باشم زیرا ملاقاتهاییکه اخیرا با تو کردم
طبیعت و زمانه روح پلیدت را آشکار ساخت و
بسیاری از اخلاق و صفات تو را به من شناساند و میدانم که
خشونت طبع و تند خوئی ترا بدبخت خواهد کرد
اگر عروسی ما سر بگیرد مسلما همه عمر خود را با تو
به پریشانی و بد ختی خواهم گذراند و بدون تو عمر خود را
در نهایت شادکامی طی خواهم کرد در نظر داشته باش که روح من
هیچگاه بتو رام نخواهد شد و نفرت و کینه ام پیوسته
متوجه تواست این نکته را باید در نظر داشته باشی و بدانی که
از تو میخواهم آنچه را که گفته ام شوخی و مسخره نکنی و بدانی که
این نامه را از صمیم قلب مینویسم و چقدر تاسف میخورم اگر
باز هم در صدد دوستی با من باشی با نهایت نفرت از تو میخواهم
که از پاسخ دادن به این نامه خودداری کنی زیرا نامه های تو سراسر
مهمل و دروغ است و نمیتوان گفت که دارای
لطف و حرارت میباشد بطور قطع بدان که همیشه
دشمن تو هستم و از تو بشدت متنفر هستم و نمیتوانم فکر کنم که
دوست صمیمی و وفادار تو هستم
وقتی ما نمیتونیم به کسی که میتونیم ببینیمش عشق بورزیم چه جوری میتونیم به خدایی که نمی بینیمش علاقه داشته باشیم؟
هیچ وقت خودت رو با کسی تو این دنیا مقایسه نکن ... اگه این کارو کردی در واقع به خودت توهین کردی
اینکه به همه اعتماد کنی خطرناکه اما اینکه به هیچ کس اعتماد نکنی خیلی خطرناکه
بردن همیشه به معنی اول شدن نیست.پیروزی یعنی اینکه عملکرد شما بهتر از قبل باشه
بزرگترین مانع موفقیت ترس از شکسته
اگر کسی باشه که ادعا کنه تا حالا تو زندگیش اشتباهی مرتکب نشده به این معناست که هیچ وقت سعی نکرده چیزهای جدید رو امتحان کنه
آینده متعلق به کسانی است که به زیبایی آرزوهاشون اعتقاد دارن
سه جمله واسه رسیدن به خوشبختی وجود داره:
بیشتر از دیگران بدونی
بیشتر از دیگران تلاش کنی
کمتر از دیگران توقع داشته باشی
تو هیچ وقت خنده ات رو گم نکردی......اون درست زیر دماغته تو فقط یادت رفته کجا قرار داره
عشق در لحظه ای پدید می آید
دوست داشتن در امتداد زمان ،
این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن
است.
دوست داشتن با یک سلام شروع می شود
و عشق با یک نگاه،
دوست داشتن با یک دروغ از بین می رود
و عشق با مرگ.
از عشق هرچه بیشتر می شنویم سیرابتر می شویم
و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
» شما کدام را ترجیح می دهید؟
عشق یا دوست داشتن
خدا وطن را آفرید
وطن یعنی صف نون و صف شیر وطن یعنی همش درگیر ، درگیر
وطن یعنی همین بنزین همین نفت همین نفتی که توی سفره ها رفت
وطن یعنی همین سهمیه بندی وطن یعنی کمربند و ببندی
وطن یعنی لیسانس ، علاف ، بیکار کمی چایی ، کمی قلیون و سیگار
وطن یعنی خیابان خواب ، معتاد پسرهای فرار ، ای داد بیداد
وطن یعنی تموم سهم ملت یه تیکه نونه و باقی خجالت
وطن یعنی من و تو در محافل ز درد اجتماع خویش غافل
وطن یعنی اداره ، زیر میزی اگه بیشتر بدی ؛ بیشتر عزیزی !
وطن یعنی هزاران پشت کنکور فدای مدرک از گهواره تا گور
وطن یعنی امیر قلعه نوعی! ( اونم ما رو گیر آورده به نوعی! )
وطن یعنی هزاران خونه خالی زن کوچه نشین ، مرد زغالی
. . .
وطن یعنی حقوق حقه زن : همه خوبن به جز مادر زن من!
وطن یعنی یه دانشگاه آزاد که کلی شهر ها رو کرد آباد!
وطن یعنی لباس برمودایی ( ولی تیپ قشنگیه ؛ خدایی !!! )
. . .
وطن یعنی که اصلاحات چینی وطن یعنی یه روز خوش نبینی!
وطن یعنی همین آیینه دق! وطن یعنی خلایق هر چه لایق
وطن یعنی تحمل ، تاب ، طاقت وطن یعنی حماقت در حماقت
چند روزه حالم خیلی خوبه
وقتی بعد از چند روز این وبلاگم رو باز کردم بازهم دوست خوبم راضیه واسم پیغام گذاشته بود
شاید مسخره باشه اما امروز که به «م» زنگ زدم بهش گفتم کاش بیشتر پیشم میموند و چند تا بدی ازش میدیدم تا از چشمام بیافته
احساس میکنم با علاقه ای که در من بوجود اومد که به جرات میگم بالاخره تا حدودی طعم عاشق شدن رو چشیدم دوباره میتونم دست به قلم ببرم، میدونم هیچ وقت مال هم نخواهیم بود اما باز همینش هم غنیمته
شاید اغراق میکنم اما میتونم مثل جبران خلیل که نامه های عاشقانه نوشت من هم بنویسم اما با این تفاوت که شاید هرگز اونیکه بهانه این نامه ها بوده هیچ وقت نفهمه و نامه های خودشو هیچ وقت نخونه
امیدوارم هرجا که باشه شاد باشه
امیدوارم همه آدم ها شاد و خوشحال باشن